معنی انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن, معنی انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن, معنی اj;اaتjd، tcq lcbjd، rاfg tcq، تwmc lcbjd، ktcmq tcq lcbj، ;kاj lcbj، odاg lcbj, معنی اصطلاح انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن, معادل انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن, انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن چی میشه؟, انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن یعنی چی؟, انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن synonym, انگاشتنی، فرض کردنی، قابل فرض، تصور کردنی، مفروض فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن definition,